تاریخچهنینجا1

مبدا نینجاها دو سرزمین کوگا و ایگا بود و معروفترین خاندان نینجاها ، هاتوری ، فوجی بایاشی و موموچی بودند.
یکی از رهبران یامابوشی ها تلاش کرد که بین مرتجعین بودیسم و طرفداران شینتوایسم صلح ایجاد نماید که نتیجه آن سرازیر شدن جنگجویان دولتی برای سرکوبی یاموبوشی ها شد .
البته این عمل نیروهای دولتی باعث شد تا یامابوشی ها یا نینجاها به تکمیل فنون رزمی و جنگی خود که بوسیله آن در برابر دشمنان مقاومت می کردند بپردازند .
در سال ۱۱۹۲ با شروع دوران فئودال ژاپن تعدادی از طوایف فامیلی نینجاها منشعب شدند و به چریکهای حرفه ای و نیروهای سری تبدیل شدند که به استخدام اربابان ایـالات مختلف (دایمیوها ) در می آمدند . در بین سالهای ۱۱۹۲ و ۱۳۳۳ بعد از میلاد تعداد مکتبهای نینجا به ۲۵ مکتب باتکنیکهای خاص خود رسید . در اکثر این سالها دو ایالت (( کوگا و ایگا )) در ژاپن توسط نینجاها اداره میشد .
یکی از برجسته ترین خصوصیات نینجوتسو آن است که جسم را پایگاه اندیشه فکر می دانند و هدف از آموزش تن همانا پرورش روح و روان است . یک نینجا بیشتر از دیگر رزمیکاران نیاز به سرعت ، قدرت ، تعادل ، تمرکز و انعطاف پذیری دارد .
این عقیده که نینجوتسو همراه با آئین بودا به ژاپن وارد شده قویتر و محکمتر است ، سالهای گذشته در چین و ژاپن به مهارتهای یک نینجا اهمیت های فراوانی داده میشد . آنها یک نینجا را انسان فوق العاده می دانستند و به شدت از آنها میترسیدند ، گفته میشود سرچشمه نینجوتسو قبل از ورود به کشور ژاپن به نام (( فاشو یعنی هنر سیاه چینی )) لقب داشته است که در فرهنگ ژاپن «بوشیدوهاگاکور» نام دارد و به جنگجویی گفته می شود که ار استتار و تاریکی برای از بین بردن حریف استفاده می کند .  نینجوتسو بعد از اینکه به کشور ژاپن وارد شد توسط ژاپنی ها اصلاح و به تدریج توسعه و ترویج یافت و به هنرهای رزمی زیبا و سریع ، مخوف و پیچیده مبدل شد .
 
درکشور چین معمولا” نینجوتسو ( یین ، سین ، شو ) یا تکنیکهای ناپدید شدن جسم نامیده میشد.
اولین سند نوشته شده ای که در آن نینجوتسو نامبرده شده است کتابی سیزده جلدی مربوط به استراتژی نظامی ( علوم لشکر کشی ) با نام “” هنر رزم “” که توسط ( سان تزو ) نوشته شده است استفــاده از نینجــوتسو به عنــوان یک تاکتیک نظـامی در آخرین جلد این کتاب و در بخشی بنام “” یوما “” شرح داده شده است .
تقریبا در قرن ششم میلادی (بودیسم) وارد ژاپن شد و منجر به درگیری بین کسانی که می خواستند بودیسم را بصورت یک مذهب رسمی درآورنــد و کسـانی که از (شینتوایسم) بعنوان مذهــب ملی طرفداری می کردند شد. بر طبق شواهد موجود پیشینیان نینجاهای ژاپنـی از طرفداران بودیسم بودند و به همین دلیل یاغی نام گرفتند، آنها در اوایل قرن هفتم برای فرار از شکنجه مذهبیـون و کشته شدن توسط نیروهای سلطنتی به کوهستانهای نزدیک کیوتو رفتند و بعدها (یامابوشی یا زاهدان کوهستان) نام گرفتند آنها فلسفه عارفانه خود را بر پایه واقـع بـیـنـی عملی پـایـه گـذاری کردندو برای حمایت از خود دانش و تمرین هنرهای رزمی و استراتژی نظامی را با ترس روانی و قدرتهای اسرارآمیز ترکیب کردند تا بتوانند با نیروهای نظامی کم خود در دل دشمــنان ترس ایجاد کنند.
یکی از رهبران یامابوشی ها تلاش کرد که بین پیروان بودیسم و طرفداران شینتوایسم صلح ایجاد نماید که نتیجه آن سرازیر شدن جنگجـویان دولتی برای سرکوبی یاموبوشی ها شد. البته این عمل نیروهای دولتی باعث شد تا یامابوشـی ها یا نینجـاها به تکمیـل فنــون رزمی و جنگـی خود که بوسیله آن در برابر دشمنان مقاومت می کردند بپردازند. در سال ۱۱۹۲ با شروع دوران فئودال ژاپن تعدادی از طوایف فامیـلی نینجـاهـا منشعـب شـدند و به چریک های حرفه ای و نیروهـای سری تبدیل شدند که به استخدام اربابان ایالات مختلف (دایمیوها) در می آمدند. در بین سالهای ۱۱۹۲ و ۱۳۳۳ بعد از میلاد تعداد مکتبهای نینجا به ۲۵ مکتب با تکنیک های خاص خود رسید. دراکثر این سالها دو ایالت (کوگا و ایگا) در ژاپن توسط نینجاها اداره می شد.
خانواده های (هاتوری، موموچی، و فوجی بایاشی) از معروف ترین خانواده های نینجا بودند. از تحقیقات   بدست آمده عقیده بر این است که هنر رزمی نینجوتسو ریشه در قلب تاریخ کهن چین و ژاپن دارد،عقاید و نظـرات فراوانی از شروع و گسترده شدن این هنر رزمـی درجهـان وجـود دارد. هنـر رزمـی نینجوتسـو با قدمت ۸۰۰ ساله ریشه در تاریخ دارد و در حقیقت هنری است که مسئولیت پذیری را می طلبد.
 

یک هنرجوی نینجوتسو برای پیروز شدن نیازمند اصول اولیه است که از جمله برخورداری از روحـی قوی، قلبـی آزاد، هوشی سرشار، روحیـه مبارزه طلـبی و شرایط روحی عـالی و تمرکز حواس می بـاشد. نینجـاهـا یـک سیستم و نظم خاص و دقیقی داشتند که توسط یک رهبر که به آن (جونین) می گفتنــد اداره می شـد و به کسـانی که به نینجـاهـا مامـوریـت می دادنـد (چـونـین) مـی گفتنـد. بـه طبقات پائین تر که مـاموریت انجــام مـی دادند (جینین) می گفتنـد . جینین ها در واقـع هیچگاه دستـورات را بطور مستقیـم از جونین دریافت نمی کردند بلکه چونین هــا بعنوان واسطه بین جونین و جینین ها عمل می کردند و دستـورات و پیامهای جونین را به جینین ها می رساندند. جینین ها برای انجام ماموریت با طرز استفاده اغلب سلاحهای زمان خود آشنایی کامل داشتند و روانشناسی جامعه را بخوبی میدانستند و با همدیگر از طریق رمز ارتباط داشتنـد. اگر احیانا یک نینجا به دام مـی افتـاد و اسـیر می شـد (که بسیار کم رخ می داد) مردم او را زجـر فراوان می دادند تا بتوانند اسـرار آنها را بدست آورند. بعضی از خانواده های نینجا به دلیل جنگ داخلی (دایموها) به قــدرت و نفــوذ رسیدند و اغلـب در مناطق ایگا و کوگا در شرق دریاچه بیواء اقامت گزیدند (ادا نبون اگا) که می خواست تمامی نیروهای نظامی ژاپن را متحد نماید در سال ۱۵۸۱ ارتشی متشکل از ۴۶ هزار نفر را به جنـگ نینجـاهــا کــه ۴ هزار نفر بودند، فرستاد.در این نبـرد نابرابر اغلـب نینجـاهـا کشتـه و یا اسیر شدند و آن تعداد که توانستند، به کوه ها فرار کرده و با مردم کوهستان به تکمیل فنـون مخصوص خود و هر چه کاربــردی  تر کـردن آن پرداختند و هنرهای رزم خود را از پدر به پسر منتقل کردند.